متون کهن (۱): جز یاد دوست هر چه کنی عمر ضایع است / جز سر عشق هر چه بگویی بطالت است

فیه ما فیه اثر مولانا، تصحیح بدیعالزمان فروزانفر، نشر نگاه، چاپ ۱۴۰۰ از اونجایی که این بلاگ رو زدم که کمی غیررسمیتر باشه، میتونم غیرحرفهایتر بنویسم و به روزمره و قص علی هذا بپردازم. یه روز دوست قدیمیای بحث میکردیم سر گرونی کتاب و بهش گفتم جنابعالی هم مجبوری به eBook و فیدیبو گردن بنهی؛ قبول نکرد و این بحث ما نیست. النهایه بحث ما چنین شد که چی بخونیم اصلاً؛ چی خوندیم اخیراً و چی دوست داریم. این بنده خدا هم یهو گفت متون کهن خیلی خوبه؛ جذبش شدم و خیلی دوستش دارم. اینجا بهم بر خورد: پسر عمری ازت گذشته، خجالت نمیکشی تذکرةالالویا و فیه ما فیه و ... نخوندی؟ یک تذکر بهجا و عظیم بهم داد این دوستمون. قصه این شد که بهوسع تصمیم گرفتم به متون کهن رو بیارم. یعنی عملاً عمده مطالعه غیردرسی خودم رو به این متون کهن اختصاص دادم.